#شهید_گمنام
چند سال پیش از جنوب کشور به سوی مشهد مقدس تشییع سراسری داشتیم، کاروان شهدا ی تازه #تفحص شده در بین مسیر از ورامین هم رد می شد…
مادر یک شهید مفقود اهل ورامین تعریف می کرد:
“من در منزل خواب بودم که فرزند شهیدم آمد به خوابم و گفت مادر چه نشسته ای؟
بلند شو بیا استقبال شهدا!
من نمی دانستم فرزندم در بین این شهداست، رفتم تشیبع شهدا و بچه ام را در بین شهدا پیدا کردم و تا یک جایی مشایعت کردم و برگشتم منزل…
کاروان هم رفت سمت مشهد همان شب دوباره خواب پسرم را دیدم؛ به من گفت مادر به مردم بگویید:
به این شهدا نگویید یک مشت استخوان!
مادر!
هنگامی که مردم #چفیه هایشان را می انداختند بالای تریلی که دژبانها این چفیه ها را به تابوت شهدا متبرک کنند، ما شهدایی که اسم داشتیم چفیه ها را می گرفتیم!
و آن را به شهدای گمنام متبرک می کردیم و به مردم بر میگرداندیم”
راوی: حاج جواد تاجیک
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1395-11-26] [ 11:30:00 ب.ظ ]