ای نخل ها! ما را در یابید. لبخندی برایمان بفرستید؛ از بغض هایمانبپرسید.
ما محاصره شدگان لب تشنه ی والفجریم.
ما غرق شدگان اروندیم.
ما مفقودالاثرهای رمضانیم.
تپه های بغض گرفته قلاویزانیم.
پرمیدان مین های فکه ایم. مجنون جزیره مجنونیم.
غروب غمگین شلمچه ایم.
ما را پناه دهید ای شفاعت دیده ها!
پس چرا چیزی نمی گوئید!
ای یادگاران خلوت سنگرها ! راستی با آن همه یاران چه کردید؟
چطور قامتتان از شکستن آن همه دل نشکست؟!
چطور نشنیدید آن همه صدای بلند را؟!
راهی مهیا کنید.
از سفری به سمت نور بگوئید.
از نخل های سر به زیر حرفی بزنید.
هر توسلی به شما ختم، هر کمیلی روبروی شما آغاز و هر تلاطمی لبیک گویان به شما می پیوندد
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1395-10-23] [ 05:09:00 ب.ظ ]