آخرین روزهای سال …
#خونه_تکونی
هنوز دست به هیچ کاری نزدم
اطراف را از نظرگذراندم، از کجا شروع کنم؟

برم آشپزخانه سراغ کابینت‌ها؟
نه !!!
اتاق خواب سراغ کمد دیواری…
این بهتره
بلندشدم ، طبقه رختخواب‌ها، وای نه بی‌خیال ، حسش نیست
از کشو دراور شروع می‌کنم ، آره این خوبه
خدای من
آلبوم ….
آهی عمیق از قلبم
چه شروعی، مرور خاطرات
کودکیم ، جوانی‌ام، پدرم ، مادر مهربانم،
تنها خواهرم،
عجب ….
بخشی از زندگی‌ام ، لا بلا ی آلبوم
گنجینه شده ،
در میان عکس‌ها
عکس دختری موخرمایی، این منم؟
….؟؟؟
نگاه در آیینه
نگاهی دقیق به چهره ام، آهی غلیظ
زندگی برای چند لحظه متوقف شد…
صدای درونم
یکتا..یکتا….آهای باتوام…
تازه فهمیدی چه بی‌رحمانه
جوانی‌ات را در غفلت
جا گذاشتی؟؟؟؟؟

صدای پدرم
چایی هنوز دم نکشیده؟؟؟
خاطرات بسته شد.
آلبوم رو گذاشتم تو کشو
نگاه به آیینه
بخند …
مهم اینکه
نوشیدن چای با شیرینی
در کنار خانواده هنوز هم
لذت بخشه
عجب خونه تکونی شد…

1489081794photo_2017-03-09_15-19-17.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1395-12-19] [ 10:54:00 ب.ظ ]