حرف های دلتنگی





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو






روزشمارمحرم


روزشمار محرم عاشورا
 
  آخرین_شب_جمعه_سال_95 ...

#آخرین_شب_جمعه_سال_95
#حسین_جان
پایان سالُ وقت حساب وکتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد

این هم بساط نوکر بی دست وپای توست
روز های آخراست گدا را حلال کن

1489673798photo_2017-03-15_17-01-12.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1395-12-26] [ 05:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دیدگاه حضرت آقا راجب کتاب ...

دیدگاه حضرت آقا راجب #کتاب
مقام معظم رهبری در بیان علاقه خود به کتاب نوشته‌اند:
“بنده خودم هم با اینکه گرفتاری کاری ام #زیاد است، اما بحمدالله از #کتاب منفک نشده ام و در حقیقت نمی توانم هم منفک شوم. در خلال کارهای فراوان و سنگینی که بر دوش ما هست، دائما با کتاب سر و کار دارم، احساس می کنم که اگر انسان بخواد در زمینه #معنوی و #فرهنگی تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب که مثل رابطه با جویبار، #دائمی در جریان است و مرتب تازه هایی را در اختیار انسان می گذارد، چاره ای ندارد. البته مسئله، مسئله چاره داشتن یا نداشتن نیست، مسئله میل و شوق و یک چیز اجتناب ناپذیر برای کسی است که اهل کتاب

1489668775book-investment.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 04:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آخرین_پنجشنبه_سال_95 ...

#آخرین_پنجشنبه_سال_95
برای تو می نویسم ای شهید
ای شهید…
ای آنکه در بیان سید اهل قلم تان…بر کرانه ابدی و ازلی وجود برنشسته ای…
در آخرین پنجشنبه سال می خواهم کمی با شما نجوا کنم.
?شهید?
واژه ای است به بلندای رفیع ترین قلل دنیا
و به عمق عمیق ترین اقیانوس های گیتی
و به زیبایی سرسبزترین مراتع طبیعت
و به پهنای پهناورترین قلمرو عالم
?شهید?
یعنی نجات از اسارت پستی ها و زبونی ها و حقارت ها
یعنی عزت و غیرت و شجاعت
یعنی اهدا خون در برابر حمله به ناموس و دین و آبرو و خاک و میهن
یعنی رهایی از بند حسادت ها و طمع ها و زر اندوزی ها
?شهید?
یعنی برای مکتب فدا شدن
یعنی اینقدر بهانه های واهی نتراشیدن
یعنی ببینی عده ای مست ثروت اند و عده ای مست شهرت و عده ای مست عوام فریبی و عده ای مست قدرت و عده ای مست شهوات
ولی تو…تو ای ?شهید?
جان ات را…جان جوان ات را….جان مملو از آرزوهای خودت و آرزوهای مادرت و آرزوهای همسر و فرزند کوچک ات را، در کف دست بگذاری و فدا کنی
تا….تلنگری باشی برای ما “قبرستان نشینان عادات سخیف “
داغ بی پسری و بی پدری و بی برادری و بی همسری را بر دل تاریخ می گذاری…تا ما را از این منجلاب بیرون بکشی…
?ای شهید?
رفتن تو تازه غروب دلتنگی هاست
تازه شروع فصل نیش و کنایه هاست
تازه صبح بی مهری هاست
تازه پله اول نردبان سوء استفاده یقه سفید هاست که برای راه تو و مرام تو و مکتب تو یک سیلی ها هم نخوردند و حالا مدعیان ایثار تو اند.
?ای شهید?
هیچ نا سپاسی بالاتر از جفای به مرام تو نیست
و هیچ بدبختی و حقارتی و ذلتی برای امت پیش نخواهد آمد مگر آنکه اندیشه تو را کنار بزنند.
هیچ قساوتی بالاتر از پایمال کردن قطره قطره عشق و ایثار تو در زمین نیست.
” ای شهید…
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای…
دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش”

1489667840photo_2017-03-15_17-09-40.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 04:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  خداوند اینجاست ...

#خدایی_که_در_این_نزدیکیست
خداوند اینجاست
اشکهای مرا پاک می کند…چون… قلب من خانه ی خداست
ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم اما هرگز در سقوط تنها نمی مانم
خداوند هست و مرا بلند می کند… چون… قلب من خانه ی خداست
شاید گاهی رنج بکشم اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمی مانم
پروردگار مرا از رنجها رها می کند…چون… قلب من خانه ی خداست
خوشحالم برای اینکه میدانم هرگز تنها نیستم
خداوند همواره با من است…چون… قلب من خانه ی خداست…

1489597571b626482ef240485e974b127d007d1247.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1395-12-25] [ 08:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  روزی شاگردی به استاد خویش گفت ...

#داستان_کوتاه
روزی شاگردی به استاد خویش گفت: «استاد می‌خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان‌ها را به من بیاموزی؟»
استاد گفت: «واقعا می‌خواهی آن را فرا گیری؟»
شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.»
استاد گفت: «پس آماده شو با هم به جایی برویم.»
شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
مکالمات بین کودکان به این صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی. نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی. اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرف‌هایی از این قبیل…»
استاد ادامه داد: «همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند. آدم بزرگ نیز این گونه است. او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی‌دهد. تو از من خواستی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه می کنم؛ تلاش برای فرار از زندگی!»

14895972439d2688c7166b457f9611d714dd72c225.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 08:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم