حرف های دلتنگی





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو






روزشمارمحرم


روزشمار محرم عاشورا
 
  هرکی نخونه از دستش رفته واقعا از دستش رفته ...

هرکی نخونه از دستش رفته واقعا از دستش رفته
روزی پیامبر اکرم به خانه حضرت زهرا آمدند .
حضرت علی و حسنین (صلوات الله علیهم اجمعین) هم در خانه حضور داشتند .
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه میوه ای از میوه های بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیه اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواسته حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق خرمای بهشتی را آورده و در حجره حضرت زهرا سلام الله علیها گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند. پیامبر خرمای اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای سوم را در دهان جگر گوشه خود حضرت زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای چهارم را هم در دهان حضرت علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت‌، گوارای وجودت » خرمای پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای ششم را برداشتند، ایستادند و در دهان حضرت علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما یک خرما دادید اما به علی سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم خطاب به دختر خود فرمودند:فاطمه جان وقتی خرما در دهان حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که جبرائیل و مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم.اما وقتی خرما در دهان علی نهادم شنیدم که خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان.به احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود:« یا رسول الله بعزت و جلالم قسم اگر تا صبح قیامت خرما در دهان علی بگذاری من خدا هم می گویم علی جانم نوش جانت ، گوارای وجودت».
یا علی مولا جان
خداونا به حق علی گره از کارم بگشا
جلاءالعیون علامه مجلسی

149631490052af00f72d20498b9eb7ef6152188de4.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1396-03-11] [ 03:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ششمین روز فقط ذکر لبم لالایی است ...

چون گذر کرد ز یادم غم شش ماهه ی تو
ششمین روز فقط ذکر لبم لالایی است

1496270186photo_2017-06-01_15-04-29.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  سلام... ستاره غریب زمین ...

#سحرهای_رمضان
‍ ‌ #دلنوشته_سحر
سلام… ستاره غریب زمین
پنج سحر از رمضان گذشت..
و سیاهی هم، آسمان رمضان را فرا گرفت…
اما… هنوز خبری از ظهور تو در دل زنگار گرفته من نیست!

آموخته ام؛ که سفره دار رمضان تویی…
و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی.

هر چه در لابلای تپش های دلم، جستجو
می کنم…؛ خبری از شیدایی نمی یابم.

من همان فرزند گریز پای توام، که به درد نداشتنت عادت کرده است، و همه سهمش از انتظار، فقط و فقط هیاهویی توخالی است!
که اگر؛
درد تو به استخوانش زده بود؛
سحری از رمضان را، تنها به امید یافتنت، سجاده نشینی می کرد.
وای یوسف تنهای من،
این رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است:

تــــــو…
درد نداشتن تــــو…
و دویدن مدام برای یافتنت،
همه آرزویی است که در لابلای مناجات سحر، به دنبالش می گردم.

برای قلب بیمار من، چاره ای بیندیش.
قلب بیمارم، جای خالی، برای حضور مداوم تو ندارد.

به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات، رد مکن !

به امید اجابت آمده ام؛
یا مُجیبُ… یا مجیب … یا مجیب

1496268851ac030db216764f2185b504de9d4d50c3.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 02:48:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دلتنگِ نفس کشیدنم ...

#آقا_جاטּ
عجیب دلتنگ جاده هاے منتهے
بہ کربلا شده ام
دلتنگِ نفس کشیدنم
هواے مسموم این شهر نفسم را بریده است فقط،هواے حرم توست
کہ آرامم میکند..
#خستہ_شدم_آقا

1496179700photo_2017-05-31_13-30-16.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1396-03-10] [ 01:59:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  به وسعت شب دلتنگی ام ...

#یا_حسن ع
به وسعت شب دلتنگی ام گرفتارم!
بیا و واسطه شو"بی حرم"؛حرم بروم

14961749490aca55722de946818513cf6c4d88be5f.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم