حرف های دلتنگی





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30








جستجو






روزشمارمحرم


روزشمار محرم عاشورا
 
  دلم که میگیرد " مُجیر " را باز میکنم ...

#سحرهای_رمضان
#دلنوشته_سحر
سحر چهاردهم…
دلم که میگیرد ” مُجیر ” را باز میکنم
“سُبحانَکَ یا اللهُ،تَعالَیتَ یا رَحمنُ”
” اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر”
کم کم،معصیت هایم از ذهنم عبور می کند
اشک، اشک ، اشک ، اشک
دانه های مروارید اشک هایم را به نخ میکشم
وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم
شروع میکنم:
” استغفرالله ربی و اتوب الیه ” اما مگر
معصیت های من با یک دور تسبیح پاک میشود؟
تو نگاهم کردی،گناه کردم..گفتی : توبه کن !!

اما نکردم… گفته بودی :
” شما را نیافریدم مگر برای عبادت “
در حالی که دوباره توبه شکستم …
اما تو باز هم روزی ام را نبریدی …
خندیدم و شکر نگفتم :
سالم بودم و سجده نکردم …
اما بعد از هر قطره اشک شکایت کردم …
باز نگاهم کردی و خندیدی
ناشکرتر از من نیافریدی، نه؟؟؟؟
“سُبحانَکَ یا سَیِّدی، یا مَولی “
” اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر”
ای مولای من معصیت هایم بسیار است.

اما تو آن بخشندهء مهربانی
” یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ “
” یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَه “
جز خودت چه کسی رفیقم خواهد شد؟
” من که جز تو کسی را ندارم “
اگر تو هم نبخشی به چه کسی پناه ببرم؟
” تنها پناه بی پناهان “
الهی العفو الهی العفو الهی العفو

” خدایا ” در این ماه عزیز از تو میخواهم
ما را جزء ” مرحومین ”
قرار دهی نه “محرومین “
” آمین یا رب العالمین “

إِنَّ اللَّهَ
یُحِبُّ التَّوَّابِینَ

همانا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد

↪️خداوند
عاشق بازگشت ماست

سوره مبارکه بقره/222

1496969544d674e11d6408495e93b2d9a09e558ec1.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[جمعه 1396-03-19] [ 05:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فقط یک سحر مانده، تا رمضان، قرص قمرش را رونمایی کند ...

#سحرهای_رمضان
سحر چهاردهم…..
فقط یک سحر مانده، تا رمضان، قرص قمرش را رونمایی کند.
نیمی از ماه را در انتظار تجلی “کرامتت"، لحظه شماری کرده ایم.
و تنها…
یک سحر، تا پایان انتظار مان، باقی مانده است…

چه سری است ، دلبرم…؟
که درست در همان ثانیه ای که قرص رمضان، کامل میشود، زمین آیینه کرامت تو را رو میکند؟

سفره داری، خصلت رمضان است…
و تو همه این سفره داری ات، را یکجا در سینه پسر فاطمه، جای داده ای!

مگر میشود، مولود نیمه رمضان بود،
پسر ابرمرد آسمان، و شیرزن زمین، بود،
امــــا،
کریم ترین انسان زمین نبود…؟

به چشمان عاشق کش تو قسم؛ من یقین دارم…؛
روبروی نام “کریم “ات آیینه گرفته ای…تا مجتبی را برای اهل زمین، خلق کرده ای.

❄️قنوت چهاردهم سجاده عاشقی ام؛
اوج می گیرد به نام نامی کرامتت…
سهمی از کرامتت را در وجود من نیز، جای میدهی؟

این سحر…
انقدر.. تو را تکرار میکنم… ؛
تا آیینه داری نام “کریم” ات را، به قلب من نیز، هدیه کنی.
آیا میشود، مرا به خودت شبیه کنی؟
یا کَریمُ…..یا کَریمُ…. یا کَریم….

1496961576500x500_1470940816968509.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 03:14:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  کویری بودم تشنه؛ ...

#دلنوشته_سحر
#سحرهای_رمضان
سحر چهاردهم
کویری بودم تشنه؛
که بارش باران نگاه تو، سیرابم کرد.

جنس نگاه تو، از جنس سحرهای رمضان است؛ یوسف من،
اولین نگاه تو را، در رمضانی بی نظیر،
پیدا کرده ام!

نمیدانم میان “تــو” و “لیلــه القدر"، چه سری است
که هر آنچه را، تو نگاه میکنی، لیله القدر، بر قیمتش می افزاید.

راز میان شما هر چه هست، باشد!
من دلخوشم به تو، که همین حوالی نفس
می کشی و سیاهی قلب هایمان، نگاهت را
از ما، ساقط نمی کند.

فقــــط….
یک درد می ماند، که سالهاست، در کنار اطمینان قلبهایمان، خودنمایی می کند.

“نداشتنت"… درد بی درمانی است!
یقیـــن دارم؛
بی تو ماندن، محال است…
بی تو رسیدن، محال است…
بی تو نفس کشیدن، محال است…
اما من همچنان بدون تو، زنده ام!

تا آمدن تو… فقط یک قدم راه مانده است..
مـــن، باید، قدم…بردارم،
تا تــــو را، پیــــدا….کنم!

درد نداشتنت…با نسخه زیر…درمان میشود…
راکد….نباش!
بی خیال…نباش!
ساکن…نباش!

برو….می یابی اش!

و من، این رمضان، بسویت، قدم برمی دارم.
برای قدم هایم، امن یجیب بخوان!

1496960563b2eaa63e0546412d909517f98e7f5c51.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 02:53:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ضیافتت، به نیمه اش، نزدیک می شود. ...

#سحرهای_رمضان
سحر سیزدهم….
ضیافتت، به نیمه اش، نزدیک می شود.
و ما، غرق در بوسه های مداوم توییم.

❄️نمیدانم چقدر مهمان خوبی بوده ایم؟
اما، به لبخند های بی همتایت قسم؛ تو شاهکارترین میزبان عالمی!

❄️چنان ندیده، میخری؛ که گویی میان ما و تو، هیــچ نقطه تاریکی، جلوه نکرده است.

❄️شرمنده چشمان توام؛ دلبرم
اذن مناجات که می دهی، با خودم می اندیشم، چرا باز هم، برویم آغوش گشوده است؟

من بارها این سوال را با خودم تکرار کرده ام؛
مگر چقدر می توان، ندید گرفت…
مگر چقدر می توان، بخشید…
مگر چقدر می توان، ندیده خرید؟

نام “ستار “، تو، حِصنِ حَصینِ من است…خدا
و عقل ناچیز من هنوز، از ستاریتِ تو، انگشت به دهان مانده است!

❄️ندید گرفتن هایت، چنان مرا دلباخته ات کرده، که تصور جاماندن از آغوشت نیز، نابودم می کند.

❄️این رمضان، برای سرکشیدن اسم های تو، سحرخیز شده ام.
مرا به خودت، شبیه می کنی، دلبر رعنا قد من؟

❄️قنوت امشبم، بال درآورده است؛ به نام نامی “ستار” تو….

مــرا، مثل خودت…به “ندیدن” عادت بده…؛
یا ستّارُ…. یا ستّارُ…. یا ستّار…..

149687391996ede0b15f4c419eb803c6defaa4a30b.jpg

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1396-03-18] [ 02:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  با هم تا پای جان هستیم. ...

یکی از تروریست‌ها امروز گفته: آمدیم که بمانیم!
عراقی‌ها هم در خرمشهر نوشته بودند: آمدیم که بمانیم!
شهید بهروز مرادی بعد از آزادی خرمشهر زیرش نوشت: آمدیم نبودید!
با هم تا پای جان هستیم.

1496873415photo_2017-06-08_14-38-50.jpg

موضوعات: بدون موضوع
 [ 02:40:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم