مانند شمع قصه اش از سر تمام شد کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد سیلی وزید در وسط کوچه باد شد تا هیجده ورق زد و دفتر تمام شد از سوختن نه در اثر ضربه شمع من در پشت چارچوب همین در تمام شد گفتم یکی نبود و چهل مرد آمدند قصه نگفته قصه ی مادر تمام شد بابا کشید پارچه را روی مادرم آهی کشید و گفت که دیگر تمام شد #فاطمیه
امروز #دوشنبه است و به میهمانی تو آمده ام مهربانترین ! داشتم اسم شما را روی #قطره های #باران می نوشتم … #عطش آمد وسوزاند و قطره ها را به #خورشید رساند نکند باران اشکم بند بیاید! فدای لب #تشنه ات …
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السَّلامُ عَلی الحُسٓین و عٓلی عٓلی اِبن الحُسَین و عَلی اولادِ الحُسَین وَ علَی اصحابِ الحُسَین. أللهم الرزقنا زیارت قبر الحسین . . . التماس دعا یا علی مدد