سلام بر تو ای ابراهیم ، سلام بر تو که دستم را گرفتی و قدم به قدم مرا با واژه شهادت آشنا کردی … سلام بر تو که مرا با جوانمردی ، غیرت و عفت آشنا کردی … سلام بر تو که الگوی تهذیب و مبارزه با هوای نفس بودی … ابراهیم … در قتلگاه فکه علی اکبرهایی مظلومانه و گمنام پر کشیدید که ما با شنیدن انها فقط آه حسرت میکشیم … چرا که ما هنوز بعد از دو دهه از زندگیمان ، سه دهه و بعضی بیشتر ، هنوز رنگ خدایی نگرفته ایم ، که بوی شهادت بدهیم و فقط هر روز که از عمرمان میگذرد آه حسرتی میکشیم و میسوزیم که نکند اخر عمرمان مردن باشد که اگر چنین باشد الانمان مرده ای بیش نیستم …!